نخل بی سر

ساخت وبلاگ
جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ متن نوحه :آسمان همین رنگ استبه هر کجا بروی آسمان همین رنگ است میان خیر و شر هر زمانه ای جنگ استبرای عدل مرتضی فضای دل تنگ است سرشک دیده با نوای دل هماهنگ استزمین کوفه با زمان کینه همسنگ است به ساز غم نوای سینه ها بدآهنگ استشکستن دل غریبه جزء فرهنگ است سکوت محض کوچه ها به گوش غم زنگ است******چه غمگنانه غربت غریبه سنگین استنگین نقش ناکسی همیشه ننگین استبه خونِ دلشکسته دست کینه رنگین استطبیعت خزان درون هر زمان این استاز آسمان دیده ها سرشک خون باردنیام خنجر خرافه بوی خون داردبه باغ سینه دشنه تا نهال خون کاردجهالت است که از دو دیده جوی خون آردبه هر کجا بروی آسمان همین رنگ است میان خیر و شر هر زمانه ای جنگ است******شکسته فرق عدل و داد از این جهالت هاحقیقت است همیشه مخفی رذالت هاچه آبرو که برده ناحق از اصالت هاچه خنجری که خورده بر تن عدالت هاعلی نماد حق و مظهر حقایق بودهمای رحمتی به وسعت حدایق بودهدف برای او خدا به هر دقایق بودنمای خون فرق او گل شقایق بودبه هر کجا بروی آسمان همین رنگ است میان خیر و شر هر زمانه ای جنگ است******نصیب قلب حیدری فراق زهراییدرون چاه و رو به ماه سرشک تنهاییدل شکسته می شود دم مسیحاییبه اوج غم گرفته چاره بر شکیباییبه هر کجا پیام جنگ خیر و شر باشدکه این حکایت از غم ابوالبشر باشداگر که مذهب تو ثانی العشر باشدنگاه دیگران به تو پُر از تشر باشدبه هر کجا بروی آسمان همین رنگ است میان خیر و شر هر زمانه ای جنگ است******چو فرق مرتضا نصیب تیغ ملجم شدهوای کوچه های کوفه رنگ ماتم شدسکوت غم نشان این پیام مبهم شددرخت جهل و کینه تا همیشه محکم شدببین به سایه جفا ، هجوم ماتم رافشار نیزه ستمگران دمادم راگلوی تا ابد به زیر تیغِ آدم راکلام سروری گ نخل بی سر...ادامه مطلب
ما را در سایت نخل بی سر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fnavayebehbehanc بازدید : 15 تاريخ : چهارشنبه 22 فروردين 1403 ساعت: 6:51

یکشنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۲ متن نوحه :به هوای حرمتبه هوای حرمت اربعین کرب و بلا می آیمبه امیدِ کرَمت اربعین کرب و بلا می آیمغرقِ دریای غمت اربعین کرب و بلا می آیمهمقدم با قدمت اربعین کرب و بلا می آیم******می آیم به هوای حرمت می آیم به امید کرمتمی خوانم یا حسین جان به فدای تو و صاحب علمتاربعین کرب و بلا حال و هوائی دارداین فرا دیده عجب لطف و صفائی داردروی لب ذاکر تو چه خوش نوائی داردزائر پای پیاده چه وفائی داردنوحه گویان همه بر شوق تو ره پیمایندجمله دلدادة تو فارغ از این دنیایندسینه لبریز غم و عشق تو سر تا پایندقصدِ دیدار تو دارند و به سر می آیندبه هوای حرمت اربعین کرب و بلا می آیم******می آیم به هوای حرمت می آیم به امید کرمتمی خوانم یا حسین جان به فدای تو و صاحب علمتروزها در طلب خانه تکانی بودمصاحب چشمِ تر و اشک نهانی بودمتشنه لب غرقة دریایِ معانی بودممنتظر بر رهِ این روز جهانی بودمگفتم از دور سلامی ندهم خود برومیا به زوّار پیامی ندهم خود برومزیر لب عرض کلامی ندهم خود بروماین دلِ پخته به خامی ندهم خود برومبه هوای حرمت اربعین کرب و بلا می آیم******می آیم به هوای حرمت می آیم به امید کرمتمی خوانم یا حسین جان به فدای تو و صاحب علمتبهر دیدار تو هر لحظه دعا می کردمصورت و دست و دلم سوی خدا می کردمشور و غوغا به دل و دیده به پا می کردمغمِ دل را به گُل دیده دوا می کردمطلبیدی که شدم زائر بین الحرمیناز سر شوق شدم طائر بین الحرمینمن که از لطفِ توام شاعر بین الحرمیندیدم از باطن خود ظاهر بین الحرمینبه هوای حرمت اربعین کرب و بلا می آیم******می آیم به هوای حرمت می آیم به امید کرمتمی خوانم یا حسین جان به فدای تو و صاحب علمتسختی راه نشد مانعِ دیدار حرمآمدم دیدم و گریان شدم از جار نخل بی سر...ادامه مطلب
ما را در سایت نخل بی سر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fnavayebehbehanc بازدید : 43 تاريخ : سه شنبه 14 شهريور 1402 ساعت: 13:24

یکشنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۲ متن نوحه :با علم آمده امبا علم آمده ام یاد علمدار کنماربعین کرب و بلا یاد غمِ یار کنمزائرِ هر دو حرم باشم و دیدار کنمیادِ سردارِ حسین در صفِ پیکار کنم******من تمامِ نفسم رامِ ابالفضل بوَدمرغ جانم به سرِ بام ابالفضل بودرهروِ راهِ حسینم به ابالفضل قسمواژه های قسمم نام ابالفضل بوَدشانه و پنجة خود را به علم خو بدهممثل طفلان حسین تکیه به عمو بدهمسهم دلدادگی ام بیشترش بابت اوستنذرهایم همه پایِ کرم او بدهمبا علم آمده ام یاد علمدار کنم******بُردن نام ابالفضل دلم خوش سازدحال و احوال من و آب و گِلَم خوش سازددر طریقی که به امید حسین می پویمرنگِ رخسارِ به غمِ متصلم خوش سازدعشقِ عباس به دلهای خدائی جاریستهر کسی طالب این اسوة پرچمداریستدر رهِ کرب و بلا زنگِ وفا می شنوَمپاسخ تشنة دیدار به این ره آریستبا علم آمده ام یاد علمدار کنم******جنس غوغای محرّم سرِ سایه بینمدر قدم های پیاده ، دو نمایه بینمهمره غصه و غم، جاذبة شور و شعورهمدلی با دلِ زینب به مشایه بینماربعین از همه جا بوی محرّم آیداین تلاطم به درون عشق حسین افزایدشوقِ دیدار به جان و دلِ زائر پیداستسهمِ دل های حسینی نه فقط غم بایدبا علم آمده ام یاد علمدار کنم******هرکه سربند ابالفضل زده می دانددست عباس دلش را به حرم می خواندآن که یک بار در این خانه قدم برداشتهتا همیشه به سرِ خوانِ حسین می ماندشیعه در سختی این راه صفا می بیندردّی از زینب کبرا به جا می بیندسروری با هوس کرب و بلا نوحه سرودعشق، آمیزة این شعرِ ولا می بیندبا علم آمده ام یاد علمدار کنم******دریافت نسخه چاپی :​دریافت سبک1 :دریافت سبک2 : نخل بی سر...ادامه مطلب
ما را در سایت نخل بی سر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fnavayebehbehanc بازدید : 35 تاريخ : سه شنبه 14 شهريور 1402 ساعت: 13:24

یکشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۲ متن نوحه :یتیم باشیغریب باشی اسیر باشی از همه بدتر اگر یتیم باشیغمین باشی صغیر باشی از همه بدتر اگر یتیم باشیاسیر قومی اجیر باشی از همه بدتر اگر یتیم باشیبه کوی غم هم مسیر باشی از همه بدتر اگر یتیم باشی******صغیر صحرایِ بلا دید بلا در بلابه هر نگاه رنگ عزا دید عزا بر عزاخدای سبحان چه حالی به او شد مزیدسر پدر را جدا دید جدا از قفابه ضربِ سیلی به غم شد اسارت نشینبه تازیانه رها شد به روی زمینسه گوشه های دلش در عزا غوطه ورعذاب تنها شدن بر سرش شد نگینپای برهنه، روی مغیلان، دویدن از ترس مشت و تازیانهامان از این دل، سه ساله باشی، اسیر غربت در این یتیمخانهغریب باشی اسیر باشی از همه بدتر اگر یتیم باشی******دو دیده پُر خون نشسته به راه پدربه شوقِ دیدار بجوید پناه پدردو پنجه بر رُخ گرفته به دنیای غمبه خیزران دیده امّا نگاه پدرغروبِ صحرا غمین شد نوایِ یتیمسرایِ غربت غمین تر برای یتیمنه سرپناهی در این دشت که سر را نهدنه آشنایی که آید سرای یتیمپای برهنه، روی مغیلان، دویدن از ترس مشت و تازیانهامان از این دل، سه ساله باشی، اسیر غربت در این یتیمخانهغریب باشی اسیر باشی از همه بدتر اگر یتیم باشی******هرچه که ظالم در این دشت جوان تر شودشدّت شلّاق او پُر توان تر شودسکوت سنگین به شب های غم بشکندبارش خون از دو دیده روان تر شودقاتلِ بی رحم به نیزه امیران زنددیدن رویش فغان بر اسیران زندیکی بگیرد دو بازوی این دل شکنبه تازیانه به پشتِ صغیران زندپای برهنه، روی مغیلان، دویدن از ترس مشت و تازیانهامان از این دل، سه ساله باشی، اسیر غربت در این یتیمخانهغریب باشی اسیر باشی از همه بدتر اگر یتیم باشی******نگاهِ عمّه پناه شد به آهِ یتیمدلِ شکسته به راه شد پناه یتیمچه تکیه گاهی که نخل بی سر...ادامه مطلب
ما را در سایت نخل بی سر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fnavayebehbehanc بازدید : 41 تاريخ : چهارشنبه 18 مرداد 1402 ساعت: 14:03

چهارشنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۲ متن نوحه :علم افتاد ز دست عباسعلم افتاد ز دست عباس واویلا واویلاکشته شد آن قمر با اخلاص واویلا واویلاتشنه افتاده گُل پرپر یاس واویلا واویلاشده یک ماتم عظما احساس واویلا واویلا******علم از دست علمدار افتادبر زمین پرچم سردار افتادخیمه را لرزه دگر بار افتادشده یک ماتم عظما احساس واویلا واویلاعلم افتاد ز دست عباس واویلا واویلا******علمِ زادة حیدر افتادبر زمین یادِ برادر افتادیاد تنهاییِ خواهر افتادشده بر غصة آن ها حساس واویلا واویلاعلم افتاد ز دست عباس واویلا واویلا******بر سر خاک شده منزل اوخون شد از دستِ یزیدان دلِ اوتَر شد از اشکِ دو دیده گِل اوتشنه افتاده گُل پرپر یاس واویلا واویلاعلم افتاد ز دست عباس واویلا واویلا******نیزه بر دیدة سقا خوردهآب بر روی لبش نا بُردهدلش از حسرتِ اصغر مُردهدر غم تشنگی این گُل خاص واویلا واویلاعلم افتاد ز دست عباس واویلا واویلا******ساقی افتاده ز پا با دلِ خوننیزه باران شده بر ساحل خونآب جاری شده روی گِلِ خونباز داغی شده در دل احداث واویلا واویلاعلم افتاد ز دست عباس واویلا واویلا******دست، مانند علم افتادهبا دو بازویِ قلم افتادهدر حرم شعلة غم افتادهضربه ها خورده به تیغ الماس واویلا واویلاعلم افتاد ز دست عباس واویلا واویلا******او که نامش دو جهان می ارزدبر زمین است و عدو می لرزدعشق بر آل علی می وَرزدکشته شد آن قمر با اخلاص واویلا واویلاعلم افتاد ز دست عباس واویلا واویلا******سروری غرق غم عباس استسایه دارش علم عباس استدیده اش بر کرم عباس استگر نباشد دل ما جزوِ خواص واویلا واویلاعلم افتاد ز دست عباس واویلا واویلا******دریافت نسخه چاپی :​دریافت سبک : نخل بی سر...ادامه مطلب
ما را در سایت نخل بی سر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fnavayebehbehanc بازدید : 57 تاريخ : شنبه 31 تير 1402 ساعت: 12:23

چهارشنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۲ متن نوحه :علمدار به میدان آمدایّهاالناس علمدار به میدان آمدپسر حیدر کرّار به میدان آمدبه حسین بن علی ، یار به میدان آمدتشنه با هیبتِ سردار به میدان آمد******این که در جنگ شما آمده پرچمدار استاین همآنست که به اردوی حسین سردار استهر که خواهد به همآوردیِ او پای نهدبیش از هر دفعه مراقب باشد کرّار استچه قَد و قامتِ رعنا به سرِ زین داردنه هراسی به دل از آن و نه از این داردبه نظر قبضة شمشیر علی در کف اوستذوالفقار است که در پنجه اش آذین داردایّهاالناس علمدار به میدان آمد******تن به تن را به زمین می زند این سَروِ رشیدضربِ یک ضربة او تیره کند روز سفیدکوفه را مرد مبارز طلبی نیست بر اوچه کنیم گر به صف جنگ مبارز طلبیدبه یسارِ سپهِ ما همه بر خاک زدهبه یمین آمده صف در صف ما چاک زدهیک نفر تشنة تنها به دوصد می تازدجبهة اوّل ما را قلمِ پاک زدهایّهاالناس علمدار به میدان آمد******سایه اش رویِ سرِ هر که نشیند رفتههر که این تیغه به آئینه ببیند رفتهچه رسد هر که مقابل شود از رو در روقبل از آن که رَهِ بیراهه گُزیند رفتهبه پیاده به سواره همه هشدار دهیدده قدم مانده به او بانگِ خبر دار دهیددورتا دورش اگر زَهرة جنگیدن نیستحکم تیرش به کمان گیر و کمان دار دهیدایّهاالناس علمدار به میدان آمد******چهره اش طعنه به ماهِ شب کامل بزندتیغ از روُ کَشد و هر که مقابل بزندچاره اش نیزة پنهان به کمین گاه باشدیک تن از پشتِ سرش ضربة غافل بزندای که بر کبکبة کوفه هَراس افکندیلرزه بر پایة کوتاه خواص افکندیپرچم سروری ات بر سر عالم داریشوق بر سینة هر شیعة خاص افکندیایّهاالناس علمدار به میدان آمد******دریافت نسخه چاپی :​دریافت سبک : نخل بی سر...ادامه مطلب
ما را در سایت نخل بی سر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fnavayebehbehanc بازدید : 46 تاريخ : شنبه 31 تير 1402 ساعت: 12:23

پنجشنبه ۲۹ تیر ۱۴۰۲ متن نوحه :ای لاله پرپر شدهای لالة پرپر شده در سینة صحراای با لبِ خشکیده فتاده لبِ دریاهم صحبتِ گُل های گرفتار حرمگاهای میر علمدارِ حسین حضرت سقّااز دیده و دل جمله هوا خواه تو هستیمدر مکتبِ سرخِ تو کنیم سینه مصفّادر شادی و غم های زمانه به زمانهبر رویِ لبِ شیعه بوَد نام تو پیداسقای علمدار حسین حضرت عباستا آخر جان یار حسین حضرت عباسجان بر کف پیکار حسین حضرت عباسلب تشنه به دیدار حسین حضرت عباس******تا واژة آب است و ابالفضل هم آغازاین نامِ ابالفضل شد آغاز الفبامبهوت وفایت شده ایم ای گل حیدردادی به جهان درسِ وفاداری و تقواپروردة دامان و یَلِ اُمّ بنینیمردانگی از روز اَزل در تو هویدادر دشتِ بلا یاریِّ لب تشنه نمودیبر عشقِ حسین بن علی عاشق و شیداسقای علمدار حسین حضرت عباس******از دست یزیدان که امان نامه نبردیثابت شده بودی که شدی ثابت و برجاسَر دادی و سَر در برِ کس خم ننمودیجز بر درِ درگاهِ خدا خالقِ یکتاهمراه حسین بودی و هم سنگر ایماناز خونِ شما دین خدا آمده احیاای جانِ حسین در دو بدن حضرت عباسدر حکم وزیری تو چو هارون برِ موسیسقای علمدار حسین حضرت عباس******ای ساقیِ پرورده به دامان کریمانداریم به دو دستان تو ما دیدة فردابا دستِ جدا دستِ محبّان به وفا گیرامّیدِ شفا از نفسَت بسته مسیحایک لحظه قدم در حرم عشق تو سازداز سینه رها دغدغة هر دلِ تنهابا پیکر صدپاره اگر تشنه فتادیمهمان تو در علقمه شد حضرت زهراسقای علمدار حسین حضرت عباس******دریافت نسخه چاپی :دریافت سبک : نخل بی سر...ادامه مطلب
ما را در سایت نخل بی سر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fnavayebehbehanc بازدید : 42 تاريخ : شنبه 31 تير 1402 ساعت: 12:23

یکشنبه ۲۰ فروردین ۱۴۰۲ متن نوحه :به فرق ولی الله مزنتیغ به فرق ولی الله مزنپیش دو چشمان حسین و حسنزادة ملجم خلف اهرمنمیوة جهلی مگو از حق سخن******جان به فدای حیدر مهر و وفای حیدرسینه سرای حیدر لطف و صفای حیدرپاک ترین مرد جهانست، علی شیر حقسینة بی کینة او هست، نمک گیر حقدل به ره حضرت دلدار سپرده فقطبر رخ او بین به هر دم، تصاویر حقای پسر مُلحد مُلجم ، نشستی کمینبر گذرِ راه علی در ، شبستان دینعین جفا در جفایی که پُر کینه ایضربه مزن بر سر حیدر به شمشیر کینتیغ به فرق ولی الله مزن******برگ سیاهی به تواریخ، قلم می زنیلکة ننگی به دلِ کوفه رقم می زنیطول گذرگاه زمان از ، ازل تا ابددر سپه کینه پرستان ، عَلَم می زنیآن که دمی بر نظرش سایة تزویر نیستمزد عدالت گری اش ضربت شمشیر نیستدل بکَن از وسوسة بی دل شیطان دلدل به حقیقت سپری هر نفسی دیر نیستتیغ به فرق ولی الله مزن******جان به فدای حیدر مهر و وفای حیدرسینه سرای حیدر لطف و صفای حیدرمدّعی حقّی و حقّا ، رهِ باطلینام خدا بر لبت امّا ، از او غافلیجلوة قَدقامت او بین، علاج دل استزینتِ دریای بلایاست، چنین ساحلیاو که تلاشش به رهِ عاطفه تکمیل بودوقت اذانش صف هر معرکه تعطیل بوداین چه نمازی است که با خون بپا کرده ایبزم نمازش همه جا، در خور تمثیل بودتیغ به فرق ولی الله مزن******تیغة شمشیر جفا بر سر حیدر مزننیمه شب از پشت سری فرق دلاور مزنیار محمد بُوَد و سایة پُر مهر اوبا تبر کینه به تصویر پیمبر مزندیدة ماه دیده فقط چهرة نمناک اوپهنة دل های خدائیست ، دلِ پاک اوآرزوی سروری و اهل دعا باد به ایام قدردیدن دربار نجف بوسة بر خاک اوتیغ به فرق ولی الله مزن******دریافت نسخه چاپی :دریافت سبک : نخل بی سر...ادامه مطلب
ما را در سایت نخل بی سر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fnavayebehbehanc بازدید : 64 تاريخ : يکشنبه 27 فروردين 1402 ساعت: 14:30

یکشنبه ۲۰ فروردین ۱۴۰۲ متن نوحه :به سلطان مدینه خبر آمداز کوفه به سلطان مدینه خبر آمد حیدر به ملاقات خدا نیمه سر آمداین رایحه غم به نسیم سحر آمد حیدر به ملاقات خدا نیمه سر آمدبر شاه عرب وقت وداع و سفر آمد حیدر به ملاقات خدا نیمه سر آمدزهرا پی دیدار علی دیده تر آمد حیدر به ملاقات خدا نیمه سر آمد******گلبانگ عزا از نفس باد رسیدهمظلومیت این دفعه به تعداد رسیدهدر مسجد و محراب و به میدان عبادتبر داد زمین، تیغة بیداد رسیدهآن دل که به شیطان دل و دین دادة اهل استتسلیم جهالت شدنش ساده و سهل استعبدِ رهِ رحمان نشود زادة ملجمبر تارک پیشانی او پینة جهل استاز کوفه به سلطان مدینه خبر آمد حیدر به ملاقات خدا نیمه سر آمد******برخیز محمد که علی می رسد از راهبر دوره خورشید تو باز آمده آن ماهاین خون جبین، خون دلی بود که خوردییک عمر تو از دست همان مردم گمراهداماد و وصی و علم افراز تو آیدآن یاور و همسنگر و همراز تو آیددر راه تو میثاق عدالت گری اش بیندنبالة دین است و به اعجاز تو آیداز کوفه به سلطان مدینه خبر آمد حیدر به ملاقات خدا نیمه سر آمد******مشغول یتیم داری و فکر فقرا بودهم حیدر جنگ آور و یار ضعفا بوددر مسجد و میدان و به شب های خرابهاندیشة او راه رسیدن به خدا بوددروازة جنّت همه در حال خوشآمداحوال شهیدان شده ارسال خوشآمدزهرای مطهر به نوا گویی حیدربا پهلوی بشکسته به دنبال خوشآمداز کوفه به سلطان مدینه خبر آمد حیدر به ملاقات خدا نیمه سر آمد******دنیا که دگر تاب قدم های علی نیستدریا قد گنجایش غم های علی نیستوقتش شده بود از قفس سینه در آیدجانی که به همراهی دم های علی نیستاز خاک بقیع ناله مظلوم شنیدمدر کوفه به مهمانی معصوم رسیدمغمنامه چنین در نظر سروری آمداین برگ امان از خط منظوم کشیدماز نخل بی سر...ادامه مطلب
ما را در سایت نخل بی سر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fnavayebehbehanc بازدید : 82 تاريخ : يکشنبه 27 فروردين 1402 ساعت: 14:30

سه شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۱ متن نوحه :فدای سیمایتعلی علی رودم فدای سیمایتزمانـه می گریـد بـرای آوایـتکمـر بریدم در عـزایِ پیدایـتسرشک خود پنهان به پای غم هایت******می شکند جوُر غم  با تبر دوُر غم  قامت رعنا رانیمه کند شوُر غم  از دم فِی الفوُرِ غم  لالة شیدا راهم نفس غمزده  همدم ماتم زده  آهِ شـرربار استاز گُلِ خون دم زده  دیدة نم نم زده  حسرت دیدار استچو نوجوان اکبر به خون فتاد از پابه قلب بابا زد شرر از این غم هازمانـه می گریـد بـرای آوایـتعلی علی رودم فدای سیمایت******با تنِ پرپر شده  به خون شناور شده  فتاده بر خاشاکمثال حیدر شده  دو نیمه از سر شده دلاور بی باکشکسته خاطر حسین  خمیده ظاهر حسین  رسیده بالینشغریب حاضر حسین غروب عابر حسین برای تسکینشبه ساحـت سینـه غم مکرر هاربوده تاب از تن فـراق اکبر هاکمـر بریدم در عـزایِ پیدایـتعلی علی رودم فدای سیمایت******سوزِ عزای جوان  می برد از دلِ توان  صبر و شکیبائیبارِ غم بی امان  می طلبد همزمان  روح مسیحائیبوسه به پایِ پسر  دیدنِ نایِ پسر  سخت و جگرسوز استبزم عزایِ پسر  ناله برایِ پسر  حال غم اندوز استچه ماتمی دیده دو دیده پرخون استکه حالِ طفلان حسین دگرگون استسرشک خود پنهان به پای غم هایتعلی علی رودم فدای سیمایت******قافله غمگین شده  ثانیه سنگین شده  داغ علی اکبرخیمه به غم زین شده  سر به سر آذین شده  داغ علی اکبرنالة زینب به گوش  می برد از جمله هوش  تاب حرم دارانشال عزا روی دوش  می زند از دل خروش  مثلِ علَم دارانسیه بپوش عمّـه به قامـت لیلاز حـال تو بینیـم وخامـت لیلاکند عـزاداری به نخل بی سر...ادامه مطلب
ما را در سایت نخل بی سر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fnavayebehbehanc بازدید : 97 تاريخ : جمعه 6 آبان 1401 ساعت: 8:56