نخل بی سر

متن مرتبط با «قمری» در سایت نخل بی سر نوشته شده است

1245- قرص قمری

  • جمعه ۸ تیر ۱۴۰۳ متن نوحه :قرص قمريقرص قمری تشنه کنار آب افتادبر ساحل دریا اثرِ مهتاب افتاددر علقمه یک حادثة جذاب افتادعباس علی با جگری بی تاب افتاد******رخساره به خون دارد و غلتیده به خون استماهی که به منظومة خورشید، ستون استآئینة دل از نفس تشنه فزون استاما نگران حرم از عمق درون استدلبستة یار است و بی صبر و قرار است وسقای حرمگاهان بر خاک غم افتادهعیدانة خون است و میدان جنون است وصد پاره تن مجنون پای علم افتادهقرص قمری تشنه کنار آب افتاد******آهنگ لبش نام صغیران حسین استیاری که امیری به امیران حسین استامروز غمش کلبة ویران حسین استفردای غمش داغ اسیران حسین استاو یکّه سوار است و آوای بهار است واین یاور بی یاور خونین قدم افتادههمصورت ماه است و همصحبت شاه است ودر حرمت پیمان و عهد و قسم افتادهقرص قمری تشنه کنار آب افتاد******آوای أخا ادرک او تا به سما رفتاین بانگِ خدایی طرف خون خدا رفتآری گذر غم به دلِ آل عبا رفتبر سینة زینب خبر تلخ عزا رفتدریای غرور است و تنهای صبور است وبر ساحل بی یاری دست قلم افتادهپروانة شمع است و سرحلقة جمع است وسر سلسلة غیرت میر کرم افتادهقرص قمری تشنه کنار آب افتاد******این مَه که چنین غرق بخون روی زمین استآرام دلِ فاطمة اُمِّ بنین استفرزندِ علی مثل پدر نیمه جبین استشیر صف میدان بلا نور یقین استبا مهر و وفا هست و دارای صفا هست ودر لحظة جان دادن یاد حرم افتادهسلطان ادب هست و با اصل و نسب هست وبا سروری و غیرت اَبروی خم افتادهقرص قمری تشنه کنار آب افتاد******دریافت نسخه چاپی : بخوانید, ...ادامه مطلب

  • 1162 - باز شق القمری

  • چهارشنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۱ متن نوحه :باز شق القمریباز شق القمری   نیمه شده فرق سری   چه جوانی چه رشیدی چه علی اکبریزیر شمشیر جفا  رفته علی دیگری  چه جوانی چه رشیدی چه علی اکبرییک جگرگوشة دیگر   شده پاره جگری  چه جوانی چه رشیدی چه علی اکبریمانده بر دوش حسین  لالة سرخ پرپری  چه جوانی چه رشیدی چه علی اکبری******باز شق القمری پیدا شدنیمه سر نور دل لیلا شدماهِ زیبا هدف أعدا شدفرق پیشانیِ اکبر وا شدباز هم بعد اذان موسمِ خونباری شدضربة محکمِ از پشتِ سری کاری شدخونِ سرخی که به تأیید خدا ساری شدبر سر و روی علی دگری جاری شدباز شق القمری   نیمه شده فرق سری   چه جوانی چه رشیدی چه علی اکبری******باز شمشیرِ جفا پایین رفتتیغِ کج فهمیِ بدآئین رفتهوش یکدفعه از او همچین رفتاَبَتا گفت و به شاه دین رفتآن پدر بود و پسر بر سرِ بالین آمداین پسر بود و پدر در پی تسکین آمددختر شیر خدا آن که به تمکین آمدعمة کرب و بلا دست به آمین آمدباز شق القمری   نیمه شده فرق سری   چه جوانی چه رشیدی چه علی اکبری******باز بر تشنه لبی خنجر زدارباً اربا پسری پرپر زدپدری دست عزا بر سر زدخونِ سر را به دو چشمِ تر زدتنِ اکبر به چه صورت به سر دوش برد؟چه دلی مانده برایش که به آغوش برد؟عمه با دیدن زخم تنش از هوش بردباید این پیکر صدپاره عبا پوش بردباز شق القمری   نیمه شده فرق سری   چه جوانی چه رشیدی چه علی اکبری******باز بر آینه خَط افتادهتشنه کامی لبِ شَط افتادهنه یکی خورده فقط افتادهبیشِ صد تیر غلط افتادهنه نمی آب که لب تر کند و پَر بزندبه وداع عطشش بوسة آخر بزندبستن چشمِ پسر سینه به خنجر بزندوعدة سروری اش, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها